دختر جوانی چند روز قبل از عروسی اش.ابله سختی گرفت و بستری شد .نامزد او به عیادتش رفت و در میان صحبت هایش از

 درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و ابله تمام صورتش را پوشاند.مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش میرفت و همچنان از درد چشم می نالید.موعد عروسی فرا رسید.زن نگران صورت خود. که ابله ان را از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.مردم میگفتند:چه خوب!عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

20سال بعد از ازدواج. زن از دنیا رفت. مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود. همه تعجب کردند!

مرد گفت:من کاری جز شــــرط عشــــــــق به جا نیاوردم.

 

       معیار خدا برای سنجش روح ها̨ میزان توانایی انها در خرسند ساختن بهترین فرشته اش یعنی "عشــــــــق" است.

                 کاترین پاندر