در ارزوی بوس کنارت مردم
وز حسرت لعل ابدارت مردم
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
بازا بازا کز انتظارت مردم
       + نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۸۹ ساعت 15:31 توسط mahla
        | 
       
   
در ارزوی بوس کنارت مردم
وز حسرت لعل ابدارت مردم
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
بازا بازا کز انتظارت مردم
یارب به خدایی خدائیت وانگه به کمال پادشائیت
کز عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانمازچشمه عشق ده مرا نور وین سرمه مکن زچشم من دور
گر چه ز شراب عشق مستم عاشق تر از این کنم که هستم
گویند که خود ز عشق واکن لیلی طلبی ز دل جدا کن
یارب تو مرا به روی لیلی هر لحظه بده زیاده میلی
ازعمر من انچه هست برجای بستان و به عمر لیلی افزای
کاش امشب فقط امشب بخوانی راز پنهانم
بدانی تا ابد پایبند عهدت می مانم
ومی خوانم سرور با تو بودن را
اگر باز هم نخوانی تو زچشمانم کنم نجوا همین بیت را
کاش امشب فقط امشب بخوانی راز پنهانم
بدانی قدر تنهایی خود من
دوستت دارم .